۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

سکس زورکی و اشنایی

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

سکس با مامان لاله

سلام






يه چن روز از رفتن خالم ميگذشت و من دلتنگ يه سکس بودم مامانم هم اخلاقش فرق کرده بود ديگه مارو تحويل نميگرفت از بچگي منو ميبرد حموم و تو حموم کيرمو دستش ميگرفت و ميگفت ببينم کي به درد مامانت ميخوري و تا همين سه هفته پيش هم همينطوري بود تو حموم که رفت گفت تو هم بيا منم لخت شدم و با کير شق رفتم حموم ديدم مامانم نشسته رو چارپايه داره خودشو ميشوره گفت بيا بند کرستمو باز کن منم بازش کردم و کيرم خورد به پشتش که يه لحظه برگشت کيرمو ديد و خندش گرفت و بعد جدي شد که هوي من مامانتم ها يه وقت فکر گاييدن منو نکني اين گاييدنو يه طوري گفت که فهميدم اگه بکنمش هم چيزي نميگه ولي نکردمش اما وقتي اون بلند شد که دوش بگيره گفتم مامان موهاي کستو نزدي گفت نه وقت نکردم زود دستمو بردم به تيغه و بعد گفتم همونطوري وايستا تا بزنمش گفت کسمو نبري گفتم نه بابا منم شروع کردمو موهاي کسشو زدنو و يکم با کسش بازي کردن که نزاشت و رفت بيرون منم دنبالش ديدم که چيزي نسيبم نشد بلند شدم يه جق زدمو رفتم بيرون تا امروز که دوباره من حموم بودم و داشتم جق ميزدم که در ضد واومد تو کيرم شق بود و اونم ديدو اخم کرد و گفت چرا جق ميزدي گفتم از بي سکسي گفت که از بي سکسي رفت زير دوش و کونشو کرد طرف من براي اولين باراز پشت بغلش کردمو گفتم دوست دارم و کيرم رفت لاي پاهاش گفت برو عقب نامرد گفتم چرا مامان من خيلي دوست دارم ها گفت اره ميبينم خم شد که چيزي از کف حموم برداره زود کير شقمو کردم تو کونش يه جيغي جد و گفت بکش بيرون کيرمو کشيدم بيرون و نشستم ه گوشه اي و گفتم مارو باش که فک کردم ميتونيم با مامانمون راحت باشيم و ببوسيمش و بغلش کنيم گفت واقعا که رو داري کونشو دوباره طرف من گرفتو شروع کرد سينه هاشو شستن من از پشت کونشو بوسيدم گفتم ببخشيد ديگه نميکنمت گفت پاشو خودتو لوس نکن منم پا شدمو بغلش کردم و يکم منو به سينه هاش فشارداد و زود رفت برون و منم 10 دقيقه اي رفتم بيرون و حوله رو دور خودم پيچيدمو رفتم طرف حال تا بلکم بتونم يه جوري کيرمو بهش برسونم ديدم وسط حال لخت لخت ايستاده داره داره ميرقصه حوله رو انداختمو از پشت بغلش کردمو و با يه دست کس و با يه دست ديگه سينه هاشو گرفتم و گفتم چرا از من ناراحتي مگه خودت نگفتي ميتوني منو بکني گفت : بخاطر همينه افتابودي روي خاله سارا بلند هم نميشدي گفتي خيلي دوست دارم اونطوري ميکرديش نميگي من که مامانتم بيشتر از اون نياز دارم






گفتم اخ که قربون اين مامانم برم من که نميدونستم ميخواي وگر نه همون شب ميومدم پيشت تا صبح کستو ميخوردم و هزار بار ابتو ميووردم من يه موي کس تورو با هيچ کس عوض نميکنم و همونطوري بردمش سمت مبل و نشوندمش و گفتم بشين ميخوام کستو بخورم اونم نشست و من شروع کردم به خوردنش و تا ميتونستم زبونمو دادم تو اونم سينه هاشو گرفته بود و اه ميکرد و من هم بيشتر انگشتمو ميکردم تو و کسشو ميخوردم ديدم که وقتشه گفتم بلند شو و من نشستم زيرش و گفتم يه پاتو بزار رو مبل که پاشو گذاش رو مبل و کيرم و گذاشتم دم کسشو دادم تو و فتم تمبه بزن ماماني اونم تند تند تلمبه ميزد و منم سينه هاشو گرفته بودم و کيرم ميرفت تو کس نرم و مرطوبش ديدم کونش داره بهم چشمک ميزنه که گفتم حالا جار زانو بشين رو مبل که نشست و کونشو داد سمت من و منم دادم تو کونشو و داشتيم حال ميکرديم و اون ميگفت اهان خودشه بدي تو جرم بده منم گفتم چشم ماماني و ديدم ابم داره مياد گفتم برگرد دهنتو بيار جلو که زود کيرمو گفت دهنشو منم ريختم تو دهنشو اونم کيرمو گرفت تو دهنش و يه دو دقيقه خورد و بعد همونطوري دراز افتاد کف حل و منم کنارش و پستونشو گرفتم دهنم و خوابيديم و

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

دومین سکس با خاله وسطی

امروز سکسم با خاله بزرگم رو مینویسم این خالم رو خیلی دسوش دارم واقعا ها چون منو دوس داره و پیشم ازاده این خالم اسمش ساراس و قهرمان شناس یه خاطر همین بدنش خیلی سکسیه سنشم دو ال از مامن من کوچیکتره و حدود 35 سالشه کونش خیلی تپله و سینه هاش که نگو اندازه هندونه ولی ردیفه و اقتاده نیست و سر بالاس البته ازدواج نکرده ولی اهل خوش گذرونیه و عرق خور و یکی خجالتی و کون همه دخترا و زنای فامیل رو سوزونده منم که خیلی دوسش داشتم خیلی دور و برش هستم اون با پولاش تو یه منطقه بالا یه اپارتمان اجاره کرده بود و منم که همیشه پیشش پلاس بودم و اونم که از خوداشه میدونستم که کسش اکبنده اکبنده و همین منو میسزونود که زودتر بکنمش یه روز که شب خونشون بودم باهم میخوابیدیم شب دیدم خوابیده اروم دستمو بردم روی صورتشو نازش کردم و گفتم اگه خالم نبودی میبردمت یه جای دور پیش خودم خیلی دوست دارم و بعد دستمو گذاشتم کنار سینشو خوابم برد و صبح دیدم رفته حموم و منو صدا میکنه حموشون هم کنار اتاق و شیه مات بود دیدم سینه هاشو چسبونده به حمومو میگه حوله رو بیار زود حوله رو دادم تو دستشو اومد بیرون حوله رو دور کونش پیچیده بود و سینه هاش معلوم بود خودمو زدم به بیخیالی و لی اومد نشست کنارمو گفت میبینی واسشون زحمت کشیدمو وپاشد رفت و منم حال کردم که مقاومت کردم و اون حشری تر از گذشته و گذشت تا اینکه یه دو هفته بعد اومد خونه ما همه رفته بودن بیرون و منم که اومدم دیدم تنها نشسته تو اتاق و داره فیلم نگاه میکنه و دستشو از زیر دامنش برده تو کسش و داره میمالونه یه اهم کردمو اومدم تو اتاق که دیدم خودشو جمع کرد و کامپیوترم زود ریستارت کرد و منم گفتم دارم میرم حموم راحت باش عزیزکم اینو که گفتم حالش بهتر شد و اومدم جلو گفتم بشین فیلمتو ببین نگران نباش خانومی من به کسی نمیگم و رفتم حموم و به عشوقش یه جق حسابی زدم دوش رو که بستم اروم اومدم بیرون دیدم نشسته دامنوو شرتشو داده پایین داره یه فیلم سوپر نگا میکنه ئ کسو میمالونه یرم که دوباره راس شد رفتم کنارش و تا دید لختم و کیرم کنار صورتشه شوکه شد گفتم راحت باش و نشستم کنارشو کیرمو گرفتم تو دستم و مالوندم و اروم دستمو بردم سمت کسش و واسش مالوندم اونم سینه هاشو اورد بیرون و میمالوند ومنم سر سینه هاشو میبوسیدم و دیدم بسشه نشستمو زانو زدمو وشروع کردم به خوردن کسش و دیدم داره ارضا میشه بلند شدمو گفتم کیرمو گذاشتم دم کسش و یه دسمال کاغذی دادم دستش و گفتم میخوام زن من بشی گفت باشه و کیرمو فشار دادم و که گفت ای و منم بیشتر فشار دادم و دیدم که اره پردش پاره شد و زود دستمال رو گرفت جلوی کسش  و خونا رو که خوب پاک رد دستشو گرفتم و کشوندمش سمت تخت و به پشت خوابوندمشو گفتم پاهاتو بده بالا و کیرمو گذاشتم دم کسش و سینه هاشو گرفتم و دادم کیرمو تو کسش و دستو حسابی که تلمبه زدو دیدم اره وقتشه که کونشم افتتاح کنم و برگندونمش و گفتم رو زانو هاش بایسته و کیمو گذاشتم دم کونشو دادم تو و زود تلمبه میزدم که دیدم داره از کسش اب میاد دستمو بردم جلو کسشو ملوندمو کیرمو کشیدم بیرون و اب کسشو مالوندم سر کیرمو و حسابی تلنبه زدم تا اب کیرم همش ریخ تو کونش و همونطوری روی کمرش موندم تا حالم جا اومد و رفتم سمت سینه هاشو ویکیشونو گرفتم تو دهنم و مکیدم تا دیگه بلند شدیم و رفتیم و تا شب که دوباره وقت خواب شد و مامانم با خنده گفت تو برو پیش خالت من شب تنها میخوابم اخه بابام رفته بود بار داشت تا 1 ماه دیگه من رفتم دیدم خالم رفته زیر پتو زود شلوارمو کشیدم پایین و اومدم بزارم تو دهنش که زود بلند شد دیدم لخته لبه های تختو گرفت و گفت از کونم میکنی گفتم عشقمه و کیرمو گذاشتم دم کونش و تا یه ربع فقط کردمو نگو مامانم از لای در دید میزده و فک میکنم اینا دست به یکی کرده بودن من سینه های خالمو گرفته بودمو میکشیدم و وکونشو جر میدادم که یهو ابم با فشار اومد نصفش ریخت تو کونش و زود برگشت و کیرمو گرفت تو دهنشو و ابمو تا اخرش خورد

اولین سکس

من با خاله کوچیکم خیلی رفیق هستم اون الان دانشجویه و خیلی باهاله اندام خوبی نداره ولی من که ازش نمیگزرم ما همیشه با هم دسنمالی داشتیم یعنی من همیشه دستمو از پشت بهش حلقه میکردم و پشتشو میمالوندم اونم رونمو یه چن بار هم تمام صورتشو ماچ کردم البته به جز لبش اونم پیش من راحت بود و خیلی وقتا پیرهنشو میداد بالا تا من سینه هاشو ببینم تا چن ماه پیش که کتاب خاطراتشو خوندم و دراون از سکسش با دوس پسرش و اینکه پرده نداره و چه لذتی برده نوشته بود تازه داشتم به جاهای حساسش میرسیدم که یهو اومد کتابو ازم گرفت و و گفت خوندی گفتم اره ولی به هیچ کس نمیگم تا این که گذشت و یه شب که خونمون بوددیدم خوابیده دستمو بردم زیر شلوارش و اروم دستمو کردم تو کسش دیدم لبشو گزید فهمیدم بیداره دستمو رو کسش کشیدم که یهو دستمو گرفت گف بی شعور چیکار داری میکنی گفتم هیچ چی و اومدم جلو و صورتشو بوسیدم که هلم داد عقب و گفت من دیگه از این غلت ها نمیکنم گفتم باشه نکن و دستمو بردم و کیرمو گرفتم دستمو یکی باهاش ور رفتم دیدم داره کسشو میمالونه گفتم خیلی نا مردی و روشو کرد اونورو خوابید
فردا صبح که شد گفت پاشو بریم یه دوری بزنیم و دفتیم و بعد برگشتن من رفتم اشپزخونه و اون رفت بالا شلوارشو عوض کنه و من زود رفتم بالا دیدم شلوارش پایینه و شورتش تنشه شورتش نخی بود و کسش معلوم بود ایستادو منو نگاه میکرد و هچ حرکتی نمیکرد منتظر بود و من رفتم طرفش و کیرمو از رو شلوار چسبوندم به کسشو دستمو بردم زیر کسش و لبامو گذاشتم روی لاش و اونم لباشو فشار میداد و واروم کسشو میمالوندم که یهو مامانم صدام زد دستمو کشیدم بیرون و گذاشتم تو دهنش و زور رفتم و شب که شد گفتم من تورو خیلی دوس دارم و میخوام گرماتی تنتو حس کنم و اونم روشو کرد به من و گفت ظهر میخواستم لخت بشمو تو منو بکنی تو مثل یه مردی و منم یکی خودمو بهش نزدیک کردم و کیرمو از تو شلوارم کشیدم بیرون و اونم تند گرفت دستش و گفت ماله خودمو میره تو کس خودم و از این حرفا و منم فقط نگاش میکردم و گفتم اگه بکنمت نمیتونیم حال کنیم و بهتره بزاریم تا یه موقعه دیگه که وضعیت بهتر بشه و اونم گفت باشه و منم دستمو گذاشتم تو دهنشو و اروم ساک باهاش تمرین میکردم و اونمدستشو میکرد تو کسش که حالا مروب شده بود و می اورد بیرون و مخیورد و خلاصه خوابش برده بود که دیدم ضایس و پتوشو زدم کنار و کسشو بوسیدمو و شرتشو کشیدم بالا تو اون لحظه میخواستم بکنمش اما چون دوسش داشتم میخواسنم بیدار باشه و لذتشو ببره
صبح سر صبهونه بهم گفت که تا صبح خواب سکس بامنو میدیده و منم گفتم نگو الان کیرم بلند میشه و اونم خندید و گذشت تا رسید به تابستون همین سال که من بودمو اون و دیگر هیچ رفته بود هحموم و من بیرون بودم اومدم خونه در زدم و دیدم کسی نیست از دیوار اومدم دیدم تو حمومه و حوله جلوی دره اون معمولا حموماشو طول میده و معلومه کسشو میمالونه شلوارمو در اووردم ودر رو باز کردم و دیدم بله کون تپلشو گذاشته رو چارپایه داره خودشو ارضا میکنه تا منو دید ترسید ولی یه لحظه دید منم بلند شد و اومد جلو دید کیرم راسته راسته گفت بابا ترسیدم گفتم ادامه بده و بغلش کردم و بردمش به سمت دیوار و کیرمو گذاشتم زیر کسش و دو تا پستونای کوچیکشو گرفتم و ازش لب گرفتم و لیسیسدمش و رسیدمش به سینه هاش سینه هاش تو دهنم جا میشد و قشنگ مثل بچه میمکیدمشون و اون سر گیرمو گرفته بود و اه میکرد و اروم برام جق میزد م من رسیدم به کسش و گفتم پاهاتو باز کن و کس صورتیش اومد بیرون و من تا میتونستم خوردمو انگشتمو کردم توش و تا به خودش لرزید و اب کسش اومد تو دهنم بلند شدمو باهاش لب رفتم و دیدم چشاش بسته میشه خوابوندمش کف حموم و گفتم پاهاتو بگیر بالا که یه لحظه کیرمو گرفت و گفت واقعا دوسم داری گفتم اره و خم شدم طرف صورتش و کیرمو کشیدم رو کسش که یه اه ظریفی کشید و من کیرمو دادم تو که پشتمو گرفت و کیرم تا دسته رفت تو کسش افتاده بودم روشو تلمبه میزدم و اون با ناز نگام میکرد و من میکردمش که دیدم بسشه و دوباره اب کسش روون شد و سر کیسرم ابکسی کیرمو کشیدم بیرون بردم سمت دهنش فک کردم نمیخواد بخوره ام ا دسته کرد تو دهنش و قشنگ خورد و تخمامو لیس زد و گفتم برگرده و زانوهاشو بزاره پایین و حالت سگی بگیره و گفت که اروم تر بکنم و منم گفتم باشه و دیدم کونش جلومه شروع کردم لیس زدن و انگشتمو کردم توش و گفت چی شد کردی گفتم نه انگشتمه و بعد کشیدم بیرون و گفتم ببین کونت چه مزیه ای و انگشتمو گذاشتم تو دهنشو و اونم لیسید و گفت بازم و من یه سیلی دم کونش زدم و کونشو بوسیدم و گفتم قبل کون کردن بزار 69 بشیم و کسشو گذاشتم تو دهنو کیرمو گرفته بود و قشنگ لیس میزد و ب دهنش از تخمام سرلزیر میشد و منم کسشو میلیسیدمو و دیدم داره دیر میشه زود بلند شدم و کیرمو گذاشتم دم کونش و هل دادم تو که گفت ای گفتم چی شد در بیارم
گفت نه ها در نیاری بده تو جر بخورم و من هل دادم تو و گفت تن تر و منم تن ترش کردمو زود زود میزدم که دیدم ابم داره میاد و کیرمو بیرون کشیدم و بردو جلوی دهنش و اون با دستای خیسش برای یه جق رفه ای ضد که ابم ریخت تو دهنش و کیرمو کردم تو دهنش و همه ابمو خورد و بعد دستمو بردم سمت سینه هاش و گفتم تا سال دیگه اندازه هندونشون کن من زن ستون کیچیک نمیخوام اونم گفت اقای من تو هم کمرتو صفت تر کن که خانومت بیشتر حال کنه و و زود بلندش کردمو زیر دوش هم دیگه رو بوسیدیم و من دیگه که حال سکس نداشم رفتمو واونم اومد بیرون و باز اومد نشست کنارمو کیرمو گرفت تو دستش تا یکی باهاش بازی کنه و گفتم که فیلم سوپر میبینی گفت خوراکمه گفتم چی گفت همین لزبین و از پشت کردن گفتم اگه لز میبینی تا حالا با کسی داشتی گفت اره گفتم کی گفت دوستای دانشگاهم چهار نفری شبا وقت خواب لخت میخوابیم و پستونای همدیگرو میخوریم و اونا کونه منو میخورن و منم بهشون شیر میدم گفتم پس حال میکنی ها گفت با تو بیشتر خوش گذشت گفتم پس پاشو یه قمبل کن کونتو دوباره بکنم گفت باشه و کیرمو دوباره گذاشتم تو کونشو و تلمبه زدم و این دفعه شدید تر بود و کمک داش ابم میومد که دیدم در میزنن زود کیرمو کشیدم بیرون و رفتم سمت در دیدم خاله بزرگمه و گفتم دیر اومدی و بوسیدمش اون منو بوسید و به سمت سینه های بزرگش هل دادو گفت افروز خونس گفتم اره و رفتیم خونه و دیدم رفته دستشویی تا کار نیمه تمومشو تموم کنه و منم پشت سرش زود رفتمو یه جق زدم تا شب بعد اون سعی میکردیم وقتی کینیست تا میتونیم سکس بکنیم البته من از 4 تا خالم سه تاشونو کردم که هیچ کدومشون به هم نمیگن شایدم گفتم ولی من نمیدونم ولی تا الان که خیلی حال میده و خواهد داد و تا بعد

داستان من و خالم

سلام بچه ها از امروز میخوام داستان هایی که برام پیش اومده از سکس با سه تا خاله هام براتون بگم
داستان هایی که از دو سال قبل شروع شد و هنوز هم ادامه داره و من سه تا از خاله هامو کردم که واستون تعریف میکنم